معرفی شیخ اسماعیل ولیانی جد اعلای طایفه ی شیخ اسماعیلی

ساخت وبلاگ
(شارام شێخ سمائیلی)(ژیار):
فرقه قادریه ونقش

" شیخ  اسماعیل ولیانی
 جد اعلای طایفه ی شیخ اسماعیلی"
 در رواج این طریقت  در کردستان

فرقه ی قادریه  دنباله روی جنید بغدادی و شیخ عبدالقادر گیلانی، صوفی مشهور اهل سنت و جماعت می باشد و از این سلسله، شاخه هایی بسیار بوجود آمده است.(مشکور ،محمد جواد)
خود جنيديه شاخه اي از بغداديه است و بغداديه نيز از گروه هاي معتزله اهل سنت است. (مشکور، محمد جواد) بنابراين فرقه قادريه يکي از شاخه هاي مکتب معتزله مي باشد.
این طریقت نخست در عراق و سپس در مراکش ، بیت المقدس ، آسیای كوچك و مركزی ، ولایات سند بلوچستان و هند رواج یافت . در ایران نیز هرچند تا سده نهم پیروانی داشت با این حال ، از سده دوازدهم به این سو با کوشش شیخ اسماعیل ولیانی (د: ۱۱۵۸ق) ( جد اعلای طایفه ی شیخ اسماعیلی) از كوشندگان سلسلة قادری برزنجی این طریقت در کرمانشاه و به ویژه در کردستان ، رایج شد و پیروان بسیاری یافت. امروزه مردم مرکز و خاور کردستان پیرو طریقت قادریه اند. این سلسله در مناطق سنی نشین ایران دارای شاخه های پرشماری است که از مهمترین آنها سلسله سادات قادری برزنجی ، سادات نهری ، وشاخه طالبانی قادری است.
عبدالقادر بن ابی صالح موسی بن عبد الله بن یحیی الجیلانی ملقب به محیی الدین به روایتی در شب اول رمضان ۴۷۱ هـ.ق در روستای بشتیر گیلان غرب متولد شده و در ۵۶۱ در بغداد از دنیا رفته و در مدرسه اي كه مشغول تعليم و ارشاد بوده دفن شده است. (شیرازی ،محمد معصوم،۱۳۸۳)
وی دارای مذهب « حَنبلی » و مسلک اشعری بوده است .(قلائد الجواهر)
او به لحاظ مذهبش ریاست مدرسه حقوقی حنبلی را برعهده داشت.( سلسله ی صوفیان ایران)
اگر چه در اصل از بین حنابله برخاسته‌اند، تا حدود زیادی اهل تسامح و مساحمه بودند. در این طریقت به حفظ سنت و شعائر تأکید می‌شود.
وی در آغاز تحصیل نزد ابو زکریای تبریزی، علوم ادبی را فرا گرفت و در سن هجده سالگی در سال ۴۸۸ ه.ق به بغداد رفت  .(گیلانی ،عبدالقادر)و نزد از ابی سعد المبارک بن علی بن الحسین المخرمی البغدادی حدیث و فقه را آموخت( گیلانی،عبدالقادر)
او از طرف علی بن ابی سعد مخرمی به تدریس در مدرسه وی پرداخت و بدین ترتیب، در پی ارشادات او شهرتش گسترش یافت. وی خرقه مشایخ را از ابو سعید مخرمی گرفته است. (طرائق الحقایق)
استاد وی در فقه حنبلی ابوالوفاء بن عقیل بوده و مبانی تصوف را نزد ابوالخیر حماد الدباس کسب کرده است. او در طول این مدت به ریاضت و عزلت نشینی روی آورد.(طرائق الحقایق)
منابع:
۱.طرایق الحقایق
۲.سلسله صوفیان ایران

( حضرت سيد شيخ اسماعيل ولياني قدس الله سره)

 سيد شيخ اسماعيل ولياني فرزند سيد محمد نودهي فرزند سيد بابا علي فرزند سيد بابارسول كبيراست و نسبتش به سرور ما حسين (ع) فرزند امام علي ابن ابيطالب(ع) ميرسد.

 به علت خلوتي كه در وليان گذرانده لقبش ولياني است . وليان قريه اي است در قازان قايه واقع در سليمانيه عراق. لقب ديگرش غوث ثاني است

 در سال 1081 هجري در قازان قايه به دنيا آمد . او بزرگترين فرزند محمد نودهي بود . براي ديدن مرشد عصر ، شيخ احمد احسائي ، به بغداد مسافرت كرد ه بر دست ايشان سلوك نمود و در كنارش به مدت چهل روز بر اوراد و اذكار خود مواظبت داشت . سپس به همراه شيخ مصطفي خوشناوي معروف به شامي به قازان قايه بازگشت .

 شيخ مصطفي با او ماند، طريقت را از ايشان دريافت داشت و برآن مواظبت نمود تا آن كه به قريه خوشناو وكوي بازگشت و تعداد زيادي از مريدان بر دستش سلوك كردند . يكي از كساني كه عليرغم مقام بالايش بر دست او به سلوك پرداخت شيخ عبدالغني نابلسي بود. شيخ اسماعيل ولياني در قازان قايه ماند، مردم از هر طرف به سويش شتافتند ، كراماتش درآفاق شايع شد و شهرت ولايتش فزوني گرفت و روحانيت و الطاف الهي بر او چيره گشت تا آنجا كه در مجلسش به شكل ها و هيئت هاي مختلف ديده ميشد .

 امير احمد بك زنگنه از طرف سلطان عثماني او را زيارت كرد و قريه وليان را به او بخشيد همانطور كه به برادرش شيخ حسن، قريه گله زرده را عطي كرده بود . او درياي طريقت و امام مشايخ شد و به زهد و ورع مشهور گشت . لباس ساده اي از پشم مي پوشيد ، . او مرشدي بود كه زياد سفر مي كرد و از منطقه اي به منطقه ديگر مي رفت تا مردم را به سوي خدا هدايت كند .

  روايت شده است كه اين شيخ جليل (ق) هنگامي كه به مريدان جديد بيعت مي داد دستش سياه مي شد و از اين رو پس از اعطاي بيعت از خادم خود مي خواست كه آب بياورد تا او دستش را بشويد . آنگاه دستش دوباره سپيد و نوراني مي گشت . خادم چند بار در مور اين كه راجع به سياه شدن دست شيخ هنگام اعطاي بيعت از او سئوال كند مردد بود ، شيخ متوجه ذهنيت اوشد و صدايش كرد و گفت:( پسرم ، اين سياهي كه مي بيني در اثر گناه مريدان پديد مي آيد ، ما آن سياهي را از او گرفته و از آن پاكش مي سازيم . زيرا طريقت جواب هرچه كه پيش از گرفتن بيعت بوده را مي دهد.)

 فرزندانش: عبدالرزاق، عبدالقادر، عبدالرحمن، رسول، عبدالكريم، محمود، يحيي، معروف ، عبدالله، و عبدالسلام بودند

 ايشان در سال 1158 هجري قمري در قريه ريويه به سوي عالم شهود و حق پرگشود . هنگامي اين اتفاق افتاد كه از قره داغ خارج شد تا جايگاه انبياء و صالحين را در موصل زيارت كند . در آنجا وارد محل زيارت حضرت يونس (ع) شد و در محضر ايشان چهل روز ماند و عبادت كرد. و قتي كه چهل روز به پايان رسيد بيماري به ايشان روي آورد. در آن حال وصيت فرمود كه در مزار شيخ جنيد(ق) يكي از فرزندان شيخ عبدالقادر گيلاني (ق) به خاك سپرده شود.  
منبع :وبلاگ پیروان فرقه قادریه در روستای کومایین
آدرس وبلاگ
http://komaeen.blogfa.com/post/16

تاریخ شهرزور (بخش چهاردهم)...
ما را در سایت تاریخ شهرزور (بخش چهاردهم) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahramshaykh بازدید : 1146 تاريخ : سه شنبه 26 تير 1397 ساعت: 19:29